محمد ناصر حق خواه | شهرآرانیوز - یک هفته بیشتر از انتشار قطعه کوتاه شهاب مظفری خطاب به یاس، یکی از خوانندگان موسیقی رپ، نمیگذرد. درباره این قطعه و حواشی آن خیلی از رسانهها نظرات مختلفی نوشتند، از جمله همین صفحه. اما درست روز بعد از انتشار این قطعه و آمدن عکس و نام شهاب مظفری به همه صفحات مجازی ناگهان تیزر فیلمی سینمایی که شهاب مظفری قرار است در آن بازی کند در فضای مجازی منتشر شد، فیلمی که ادعا دارد درباره پشت پرده دنیای موسیقی است و بازیگر اصلی آن هم یک خواننده است.
جملات شعاری و عامه پسند و سطحی، نماهای دم دستی و فکر نشده و عوامل نامشخص، تیزر فیلم را به نمایشگاهی کوتاه از فیلمی احتمالا ضعیف بدل کرده بود. اما حالا بحث ما نه شهاب مظفری و قطعه موسیقی ضعیف اوست و نه فیلمی است که در آن بازی میکند. در این چند خط میخواهیم به یک ترفند پرطرف دار، اما خیرحرفهای رسانهای بپردازیم که چند سالی است به یک روش تبیلغاتی پذیرفته شده، تبدیل شده است، فحش خوردن، ویو گرفتن و ترند شدن در فضای مجازی.
برای مثال همین قطعه شهاب مظفری و اتفاقات پیرامونش؛ اتفاقاتی که باعث شد برای بیش از ۴۸ ساعت سرخط خبرها باشد و از بد و بیراه در صفحه شخصی، تا نظرات کارشناسان و منتقدان در صفحات سینمایی و توئیتهای طنزی که علیه او در توئیتر دست به دست شد، او را برای مدت کوتاهی شخصیت اول مجازی کند.
همه این اتفاقات در نگاه اول یک شکست برند و تبلیغ منفی به حساب میآید، اما چنان که دیدیم با این حرکت هر کس که نام شخصی به نام «شهاب مظفری» را هم نمیدانست، فهمید که او خواننده «بچگیم توپ چل تیکه بودم» است و چه سر و شکلی دارد و اصلا چنین فردی یک خواننده است. درست بلافاصله پس از این ترند شدن هم تیزر فیلم او بیرون آمد و عدهای با این بهانه که «ببینیم چی هست حالا...» به سراغ فیلمش میروند و اثر به همین راحتی دیده میشود. همین ترفند نیز در شکل و صورتی دیگر در برخی از فیلمهای سینمایی قبل از اکران و سریالهای نمایش خانگی هم اجرا شده است.
برای مثال چند ماه پیش بود که دو سه روز بعد از انتشار فیلم «مسخره باز» همایون غنی زاده در پلتفرمهای ویدئویی اینتنرتی، او با انتشار یک استوری از سانسور و تقطیع فیلمش نوشت و جنجال به پا کرد، در حالی که در کمتر از ۲۴ ساعت پلتفرم اعلام کرد فیلم هیچ گونه مشکل ممیزی و سانسور نداشته است و صدای فیلم اشکال دارد و با رفع این مشکل فیلم دوباره در صفحه قرار داده شده است. یعنی برای دیده شدن یا باید یک کار خلاف عرف عمومی بکنی، یا خودت بخشی از مصاحبهای برنامه ریزی شده را که حرفی عجیب و ناپسند برای عدهای از مردم در آن وجود دارد در صفحات مجازی پخش کنی یا با استفاده از حربه توقیف، فیلم را سر زبانها بیندازی.
این ترفند را اینفلوئنسرهای غیر هنری فضای مجازی هم استفاده میکنند، اما مسئله آنها آن قدر بیهوده و مبتذل است که جای پرداختن ندارد. اما اگر ما به عنوان مخاطب در چند صفحه پر مخاطب تکهای کوتاه از یک مصاحبه یا فیلم یا یک عکس جنجالی از فردی دیدیم، پیش از مراجعه به اصل مصاحبه و تماشای اصل فیلم و سریال و گوش دادن به اصل قطعه موسیقی یا حتی رفتن به صفحه شخصی آن فرد برای فحش دادن، کمی فکر کنیم که چه شده همه با هم دارند از چیزی سخن میگویند که هیچ ارزشی ندارد و چرا ما باید از این ماجرا سر دربیاوریم و سر درآوردن ما به نفع چه کسی است؟!